اندیشه در استمرار انسان ،خروج از مسیر حبس و ورود در مسیر رشد می باشد. ابوسعید نیازی هشترودی آخرین مطالب
نويسندگان چهار شنبه 3 مرداد 1391برچسب:نقد فیلم درخت زندگی, :: 21:51 :: نويسنده : علی اسدی سهند آبادی
«درخت زندگي» صبر تماشاگر را به مبارزه ميطلبد و بنا بر شنيدهها اغلب هم پيروز بوده است. فيلم علناً تماشاگران را به دو گروه مختلف تقسيم مي كند: گروه اول (كه تعدادشان در ايران بيشتر است) كسانياند كه بعد از مدتي كوتاه از دنبال كردن تصاوير بيربط فيلم خسته ميشوند و پشيزي براي افاضات فيلسوفمآبانه و شبهشاعرانه فيلمساز قائل نيستند. گروه دوم هم كساني هستند كه دوست دارند در هر زمينهاي از لاية رويي كه فقط به درد سطحينگرها ميخورد بگذرند و چيزهايي را كشف كنند كه عقل هيچكس به آنها نميرسد و خودشان تنها موجوداتي روي كرة زمين هستند كه آنها را درك ميكنند. خب براي اين گروه «درخت زندگي» يك ضيافت تمامعيار است. ميتوانند تا مدتها دربارة مسائل هستيشناسانه و خدا و خلقت داد سخن سر دهند و فيلم را بستايند. فيلم آن قدر توخالي است كه به همة اينها راه ميدهد. «درخت زندگي» از نظر فني كمنظير است و بههيچوجه نميشود منكر اين قضيه شد. مسأله اينجاست كه اين جلوههاي فني همان قدر به نفع فيلم تمام شده كه جلوههاي ويژة فيلمي مثل «تغييرشكلدهندگان». آنچه باعث ميشود نتوان حتي براي اين دستاوردهاي فني ارزشي قائل شد، رويكرد ترنس ماليك است. لحني كه او براي فيلمش انتخاب كرده بهشدت آزاردهنده است و در تضاد با مديومي است كه در آن كار كرده. ماليك در «درخت زندگي» از بالا به مخاطبانش نگاه ميكند و تجربة فيلم ديدن (كه قاعدتاً بايد براي مخاطب لذتبخش باشد) را به فرصتي براي افاضة فضلهاي پيدرپي و حرفهاي «گندهگنده» اش تبديل كرده. او كوچكترين قلابي براي دنبال كردن فيلم به تماشاگر نميدهد (آيا اصلاً چنين قلابي وجود دارد؟) و به شكلي اعصابخردكن خاطرات آشفتة دوران كودكياش را بدون هيچ نظم خاصي پشت سرهم رديف كرده است. واقعاً چرا يك فيلمساز بايد به خودش حق بدهد كه از ستارگان درجة يك هاليوود در همة زمينههاي سينمايي و امكانات كمپانيهاي معظم استفاده كند و ـ در بهترين حالتش ـ فيلمي بسازد كه تا به اين حد شخصي و خاص باشد؟ اين نوع فيلمها معمولاً در سينماي مستقل توليد ميشود نه جريان اصلي. كجاي اين قضيه با شيوة فيلمسازي استنلي كوبريك مطابقت دارد كه طرفداران ماليك گاهوبيگاه آنها را با هم مقايسه ميكنند؟ كوبريك كه در هر ژانري فيلم ساخته يك شاهكار تحويل داده كجا و ترنس ماليك متفرعن و جلوهفروش كجا؟ در ميان تمام تصاوير بيربط فيلم، وضعيت شان پن از همه خرابتر است و كاملاً بايد به او حق داد كه در مصاحبهاي اعلام كرده كه از بازياش در «درخت زندگي» راضي نيست. يك جورهايي از اسم و شهرت پن در اين فيلم سوءاستفاده شده. در لحظههايي كوتاه او را در بيابانها و ساحلهاي مختلف ميبينيم كه سرگردان است و نريشن ميگويد؛ همين. پايانبندي سادهانگارنة فيلم هم به اين شكل است كه همة بازيگران سرگردان فيلم (از جمله شان پن) در ساحل دور هم جمع ميشوند و به هم عشق ميدهند و تمام. فيلمي كه شروع نشده، بعد از تمام شدن هم شروع نميشود!
نظرات شما عزیزان: پيوندها
|
|||||||||||||||||
![]() |